بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيم
احمد بن طولون يكى از پادشاهان مصر بود. وقتى كه از دنيا رفت از طرف حكومت وقت ، يك قارى قرآن را با حقوق زيادى اجير كردند تا روى قبر سلطان قرآن بخواند. روزى خبر آوردند كه قارى ، ناپديد شده و معلوم نيست به كجا رفته ! پس از جست و جوى زياد او را پيدا كردند و پرسيدند: چرا فرار كرديد؟ جراءت نمى كرد جواب بدهد، فقط مى گفت : من ديگر قرآن نمى خوانم
گفتند: اگر حقوق شما كم است دو برابر اين مبلغ را به تو مى دهم ! گفت : اگر چند برابر هم بدهيد نمى پذيرم . گفتند: دست از تو بر نمى داريم تا دليل اين مساءله روشن شود. گفت : چند شب قبل صاحب قبر احمد بن طولون به من اعتراض كرد كه چرا بر سر قبرم قرآن مى خوانى ؟
گفتم : مرا اين جا آورده اند كه برايت قرآن بخوانم تا خير و ثوابى به تو برسد.گفت : نه تنها ثوابى از قرائت قرآن به من نمى رسد، بلكه هر آيه اى كه مى خوانى آتشى بر آتش من افزوده مى شود، به من مى گويند: مى شنوى ؟ چرا در دنيا به قرآن عمل نمى كردى ؟ بنابراين مرا از خواندن قرآن براى آن پادشاه بى تقوا معاف كنيد